اینگلِش لَنگواِج (English Language) به عنوان زبان رایج و بینالمللی دنیای امروز به شکل حیرتانگیزی فاقد قواعد و ساختارهای قابل تحسین همانند زبان برادران عربسوسمار میباشد گرچه ریز ریز انگشتری نگاه گیرند که شاید این هم حکمت دارد هزار پس هزار ز رسم بله آینه و شمعدان دانه دانه …
در حقیقت اگر عینک بهر دوخت و دوز نمره گشته باشد زار زار؛ تبریک دارد ناز ناز چرا که عمری سیر و سرکه محض رضای تیر چه باشد بهر تیرچه بس که حنا حنا نساخته است تحفه یک از هزار چه رسد به فردوس جانم هزار!!!
شاید همین است که هست؛ درود درود باشد بهر گلدستههای یک عینک چه کار گرچه زود فلان فلان گیرند ز سیاهی یک خط نگهدار پیر و حالا امروز کلنگ ..
حتما تمام مزه است که دِکشِنِریهای مشهور زبان اینگلِش در دنیای پیشرفته و کذا چند گیسو نگاه دارای یک رویکرد ثابت و مشخص به ویژه در بحث تلفظ نمیباشند چرا که به قول یک نفسبانوی استرالیایی؛ هیچ هیچ نباید گوش گرفت به آنان که مرغابی نیستند شب ز شب یا بهر تنهایی صبح به صبح تا پیوسته خدا خدا گویند رنگ است این طلا طلا؛ سرور چه کار بس که قدم قدم شرف شرف گوید حیف نان ..
بدیهی است که بخش غالب زبان حتما ناز اینگلِش لغت است در حالی که پراکندگی معانی و تلفظهای گوناگون به هیچ وجه مزه ندارند گرچه بفرمایند این هم جای آن همه نگاه نگاه! همچنین تفاوت تلفظها صرفا یواِس (US) و یوکِی (UK) نمیباشند. به عنوان مثال گوگُل تِرَنسلِیت (Google Translate) و لانگمَن (Longman) در برخی لغات دارای تفاوت تلفظ در یک لهجه مشخص میباشند! حال استاد بنده خدا بهر قضاوت یک زار دیگر علیک باید بسازند تا این هم ز رسم آن خدا نیامرز راز راز گوید نگاه ای ارباب حلقهها!!!
به عنوان نمونه لغت «Asparagus» که یک در هزار هزار دارای یک معنی مشخص به شرح «مارچوبه» است، در دو قتلگاه گوگُل تِرَنسلِیت (Google Translate) و کِمبرِج دِکشِنِری (Cambridge Dictionary) دارای تلفظ اِسپِرِگِس با فُنِدِک(Phonetic) ز رسم «əˈsper.ə.ɡəs» در لهجه یواِس (US) میباشد و در قتلگاه انصاف باشد؛ نگاه نباید گفت حرام دارای تلفظ اِسپَرِگِس با فُنِدِک (Phonetic) ز رسم «əˈspærəɡəs» باز هم در لهجه یواِس (US) میباشد در حالی که اِ یا آ اول نیز از نوع اِ اما با ویرگول است که به لطف تلفظ حتما همواره آ در آواشمار حرف به حرف «ə» جناب کِمبرِج؛ یقین حاصل گشت که ظاهرا این حرف تقریبا در تمام موارد اِ تلفظ میگردد مگر آن که اول کلمه یا شاید هم آخر کلمه همانند لغت «Above» نانوشته حرز خدعه گرفته باشد، بسازیم ناز ناز!!!
جالب است که زبان عربی بسیار مستحکم و با قاعده پایهگذاری شده است که این موضوع نمیتواند خالی از اعجاز باشد ای خسته لاک انگشت پیش چشم کیسه کیسه دستمال تا دست آخر مرغابی گویی جز خاک به سر و آب ز پر چه کار ساختهای خط به خط ای شاگرد اول سر به سر!!
یکی از نکات مهم زبان عربی تخصصی و ساختارمحور بودن لغات است که حداقل در زبان فارسی چنین مبنایی تا این حد دقیق وجود ندارد. به عبارت بهتر یک لغت در زبان عربی عمدتا دارای یک معنی مشخص و تخصصی میباشد در حالی که زبان اینگلِش به ندرت به دنبال تخصصی نمودن لغات رفته است که زبان فارسی نیز تا حدودی به این معضل دچار است. در حقیقت حجم انبوهی از لغات در یک مفهوم مورد استفاده قرار میگیرند در حالی که ساختار زبان عربی به هیچ وجه این گونه پایهگذاری نشده است …
از نظر بنده بایستی به وسیله یک یا چند دِکشِنِری مرجع و در عین حال امپراتوریهای رسانهای رنگ همین است که هست تغییر نماید. یکی از سادهترین رویکردها؛ تخصصی نمودن لغات است. به عبارت بهتر دایره معانی بیشمار هر لغت میتوانند در چند دسته کلی طبقهبندی شوند و مترادفها حذف یا با حالت مترادف در آغوش معنی اصلی قرار گیرند.
میتوان گوگُل تِرَنسلِیت (Google Translate) را به عنوان مرجع یادگیری زبان مورد تاکید قرار داد تا به مرور بزرگترین و معتبرترین مرجع زبانآموزی شکل گیرد. شرکت گوگُل مدتهاست خدمات متعددی را به صورت رایگان ارائه مینماید و هر چه هست صرفا شیپور نیست ز طبل توخالی حتما این بهر آن! بنابراین نمیتوان عدم تحمیل انواع و اقسام هزینههای مادی و معنوی را صرفا جاسوسی، مهنذسی افکار و یا … تعبیر نمود چرا که همه و همه میتوانستند در بستر تحمیلی آوار شوند؛ همین است که هست …
مادُل (Model) بهر گوگُل تِرَنسلِیت (Google Translate) میتواند در قالب کلی مثالها و نکتههای زیر منت شوند تا ریز و درشت نخ نخ بگویند زود زود! سنگ و شیشه جناب شیرشاه میتوانند بر روی ابرها چشم عقاب گویند عینک چه کار در حالی که قماش چند هنوز نمیدانند آسمان بهر زمین رضا رضا هلاک سازد باران باران جانم ناز ناز …
در مجموعه نفیس مکتبخانه جانم قصر سلیمان بهتر است هر لغت با حرف اول بزرگ و عموپسند با یک، دو یا اجبار یک در میلیون؛ سه معنی ب ُ ُلد (Bold) و یا سایز بزرگتر در آغوش مترادفهای مناسب و کاربردی همراه با فُنِدِک واضح و اصلاح شده گوگل حکاکی گردد تا نسخهای باشد بهر آزمون آن کنیز باشد فردا طلا طلا که باز نگوید مرغابی باش ز رسم دستمالهزار و حمام هزار! در قالب چند مثال درس امروز تمام میگردد گرچه بعید است جز طلا طلا حواس به چیز دیگر ناز گفته باشند این جوخه حتما دریادلان!
شکار گیسوطلا ..
-
لغت «Candy» دارای معنی اصلی «آبنبات» است که همانند لغت اصلی به صورت ب ُ ُلد (Bold) و یا سایز بزرگتر حکاکی میگردد و عکس هم داشته باشد بهتر است بهر دست دست آن مرغابی دیگر چه کار؟! زیر معنی اول، معنی دوم به صورت عادی و احیانا سایز کوچکتر میآید با طلانگار «آبنباتی کردن، شیرین کردن و … (مصدر)». حال فُنِدِک لغت که به شرح «ˈkandē» است در حرف فُنِدِک اَ ابداع گوگل به واسطه شباهت ظاهری به اِ حذف میگردد و به جای آن از همان علامت «æ» استفاده میگردد.
نکته: علائم فُنِدِک گوگل حداقل در آواهای «اَ و آ» به حالت رایج تغییر شکل میدهند و به ترتیب با علامتهای «æ» و «ʌ» یا «ɑː» نگارش میشوند.
نکته: برخی علائم فُنِدِک گوگل در آواهایی همچون «چ» و «ش» با علائم «CH» و «SH» نگارش میشوند که قابل تقدیر میباشند اما فُنِدِک گوگل در موارد بیشماری اشتباه شک گرفته است جانم ناناز! به عنوان نمونه لغت «Structure» با علامت اشتباه به رسم قدیم گفته است نگاه و ز رسم خود باخته است بهر ناقوس چرا چرا؟!
-
لغت «Port» دارای دو معنی اصلی به ترتیب «بندر» و «درگاه (ورودی)» است و یک معنی فرعی هم با عنوان «یک نوع شراب قوی و کارساز» در زیر دو معنی اصلی با همان رسم که پتک گشت نگارش میگردد در حالی که سایر معانی بدون تعارف سه نقطه تعریف میشوند و هر کس خودش میتواند وای وای ببیند چه است این بساط ماهی و کوسه هزاردر پس یک جمعهبازار!!! در آخر فُنِدِک لغت نیز «pôrt» حکاکی میگردد.
نکته: اگر یک لغت دارای دو یا سه معنی اصلی است بایستی دو یا سه عکس پیرامون معانی مختلف آن بارگذاری شوند که به صورت پرده بعدی خودکار تعریف شده باشند.
-
لغت «Anniversary» تنها با یک معنی «سالگرد (آشنایی، ازدواج، سوگواری و …)» مرور میگردد که بدون جراحی با فُنِدِک «ˌanəˈvərs(ə)rē» قابل ردیابی است گرچه امید هم نباید گرفت بهر کار کار قماش رئیس کجا کجا؟!
پرواز دنیا چه کار ..
-
لغت «Eagle» دارای معنی اصلی «عقاب» و فُنِدِک اشتباه «ˈēɡəl» میباشد چرا که گُل به خودی؛ ایگُل (Eagle) ایگُل(Eagle) نباید سرود آره آره ..
نکته: یکی از مهمترین نقدها پیرامون علائم فُنِدِک در زبان اینگلِش؛ عدم نگارش تک تک آواهای شنیداری است که دست و زبان کبری و غیر باید گفت خاموش تا چند تحفه بگیرم گوش گرچه شنیدن چه باشد بهر دیدن ای بیهوش! در حقیقت بیشمار لغت وجود دارند که دارای آوای شنیداری میباشند اما فاقد علامت هستند که این موضوع یک ضعف بزرگ در بحث نقص علائم فُنِدِک زبان اینگلِش میباشد. به عنوان نمونه لغت «Truce» میتواند تُروس تلفظ شود تا احتمالا آن شر ندیده بگوید توروس ای لقمه سر پریده! به عنوان نمونه دیگر لغت «Beetle» همانند ایگُل بایستی افزودنی علامت اُ را لمس مینمود گرچه سوسک جز عقاب که خواهد بهر یادگارنویسی ..
-
لغت «Fever» دارای معنی اصلی «تب» و معنی فرعی «تبدار کردن (مصدر)» است و فُنِدِک نیز «ˈfēvər» میباشد.
-
لغت «Why» به معنای «چرا (برای چه)» دارای فُنِدِک «…» میباشد.
نکته: در موارد بیشمار میتوان انواع و اقسام تناقضها و اشتباهات را در ترجمههای لغات زبان اینگلِش به زبانهای دیگر مشاهده نمود اما تعاریف اینگلِش به اینگلِش قشنگ نیستند گر تابلو شوند که این همه سرگرمی هیچ نباشند جز درد هیچ نگاه! به عنوان نمونه لغت «Why» تنها دارای یک معنی میباشد اما سه تعریف جداگانه به خود میبیند که حالتهای مختلف یک کلمه هستند! از نظر بنده یک تعریف و سه مثال بهترین گزینه پیشنهادی بهر نگاه نگاه آن سرکه چرا قابل پیگیری است …
فردوس شاه بیتا ..
-
لغت «Lettuce» به معنای «کاهو» با فُنِدِک «ˈledəs» قابل ردیابی است.
-
لغت «Cabbage» به معنای «کلم» است که دارای فُنِدِک اصلاح نشده «ˈkabij» میباشد.
-
لغت «Carrot» به معنای «هویج» است که دارای فُنِدِک «ˈkerət» است.